بخونینش... جالبه

یه روز دختره به بهونه استخر از خونه میزنه بیرون و میره سر قرار. سر قرار پسره ازش می پرسه: امروز با چه بهونه ای زدی بیرون ؟ میگه به بهانه استخر ، پسره هم میگه خب اگه با این سروضع بری خونه که میفهمن! بیا خونه ما سر تو خیس کن بعد برو... دختره هم قبول میکنه دختره میره حموم تو این موقع پسره به دوستاش زنگ میزنه ... دوستاش که میرسن یکی یکی میرن توی حموم... آخری که میره هر چی منتظر میمونن بیرون نمیاد وقتی میرن توی حموم می بینن هر دوی اونا رگ دستشون رو زدن و پسره با خونش نوشته بود : نامـردا . . . خواهرم بود

مرا به کعبه چه حاجت!

مرا به کعبه چه حاجت!

.
.
.
... .
.
.
.
.
.
.
.
.
طواف می کنم "مادری" را که ... 
 

برای لمس دستانش هم وضو باید گرفت 
دلم برات تنگ شده فرشته ی من :( 

چشمانم دیگر خسته اند

چشمانم دیگر خسته اند

از بس چشم به در دوخته اند

از بس چشم به انتظار تو بوده اند

چشم به انتظار تو

انتظار آمدن تو

چشمانم دیگر خسته اند

از بس چشم به در دوخته اند

از بس چشم به انتظار تو بوده اند

چشم به انتظار تو

انتظار آمدن تو

انتظار دیدن تو

پس بیا....که زنده بودنم وابسته است به زنده بودن و دیدن تو!!

چشمانم دیگر خسته اند

از بس چشم به در دوخته اند

از بس چشم به انتظار تو بوده اند

چشم به انتظار تو

انتظار آمدن تو

انتظار دیدن تو

پس بیا....که زنده بودنم وابسته است به زنده بودن و دیدن تو!!

مزخرف

مزخرف
یعنی مزخرف ترین لحظه توی زندگی اون وقتیه که …
با پسر داییت دعوات میشه …

و نمیتونی بهش فحش عمه بدی…. !! :|